شعر در مورد عروسک

شعر در مورد عروسک ,شعری در مورد عروسک,شعر در مورد عروسک,شعر درباره عروسک,شعر کودکانه در مورد عروسک,شعر نو در مورد عروسک,شعر درمورد عروسک ها,شعر زیبا درمورد عروسک,شعر کوتاه درمورد عروسک,شعر درباره عروسک,شعری درباره عروسک,شعر کودکانه درباره عروسک,شعر درباره ی عروسک کودکی,شعر کودکانه در باره عروسک,شعر نو درباره عروسک,شعر درباره عروسک ها,شعر عروسک قشنگ من,شعر عروسک قشنگ من قرمز پوشیده,شعر عروسک قشنگ من مخمل پوشیده,شعر عروسک قشنگ من قرمز پوشیده,شعر عروسک قشنگ من قرمز پوشیده,آهنگ عروسک قشنگ من,ترانه عروسک قشنگ من,شعر عروسک خوشگل من,اهنگ عروسک قشنگ من از عرفان شایگر,اهنگ عروسک قشنگ من عرفان شایگر,شعر عروسک,شعر عروسک من,شعر عروسک من قرمز پوشیده,شعر عروسک من سرما خورد,شعر عروسکی,شعر عروسک داریوش,شعر عروسک کوکی,شعر عروسک خیمه شب بازی,شعر عروسک من چشماتو وا کن,شعر عروسک من یغما گلرویی,شعر عروسک من قرمز,شعر عروسک من یغما,شعر عروسک من عسل,شعر عروسک خوشگل من,شعر عروسک خوشگل من قرمز پوشیده,شعر عروسک خوشگل من شب شد لالا کن,شعر عروسک خوشگل من بشین کنار دل من,آهنگ عروسک خوشگل من,ترانه عروسک خوشگل من,متن شعر عروسک من قرمز پوشیده,آهنگ عروسک قشنگ من قرمز پوشیده,دانلود آهنگ عروسک من قرمز پوشیده,ترانه عروسک قشنگ من قرمز پوشیده,متن شعر عروسک قشنگ من قرمز پوشیده,شعر کودکانه عروسک قشنگ من قرمز پوشیده,اهنگ عروسک من سرما خورد چرا,آهنگ عروسک من سرما خورد,دانلود آهنگ عروسک من سرما خورد,دانلود آهنگ عروسک من سرما خورد از چرا,دانلود آهنگ عروسک من سرما خورد چرا,دانلود ترانه عروسک من سرما خورد,متن آهنگ عروسک من سرما خورد,دانلود آهنگ عروسک من سرما خورد,ترانه عروسک من سرما خورد,شعر عروسکی دارم خیلی قشنگه,شعر عروسکی شاد,شعر عروسکی بودم برات,شعر عروسکی بهمن کرم الهی,شعر عروسکی کودکان,شعر عروسکی ماشالله,دانلود شعر عروسکی,شعر کودکانه عروسکی,شعر های عروسکی,متن شعر عروسک از داریوش,شعر عروسک کوکی فروغ,شعر عروسک کوکی فروغ فرخ زاد,شعر عروسک کوکی از فروغ فرخ زاد,شعر عروسک کوکی,نقد شعر عروسک کوکی,متن شعر عروسک کوکی,دانلود شعر عروسک کوکی فروغ,دانلود شعر عروسک کوکی,دانلود شعر عروسک کوکی فروغ فرخزاد,اهنگ عروسک خیمه شب بازی

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد عروسک برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

چقدر عبرت در این عروسک هاست،

و ما از عروسک کمتریم …

آن ها مرده بودند و زندگی می کردند،

ما زندگی می کنیم و مرده ایم …

شعر در مورد عروسک

بیش از اینها ، آه ، آری

بیش از اینها می توان خاموش ماند

می توان ساعات طولانی

با نگاهی چون نگاه مردگان ، ثابت

شعری در مورد عروسک

خیره شد در دود یک سیگار

خیره شد در شکل یک فنجان

در گلی بیرنگ  بر قالی

در خطی موهوم ، بر دیوار

شعر در مورد عروسک

میتوان با پنجه های خشک

پرده را یکسو کشید و دید

در میان کوچه باران تند میبارد

کودکی با بادبادکهای رنگینش

شعر درباره عروسک

ایستاده  زیر یک طاقی

گاری فرسوده ای میدان خالی را

با شتابی پرهیاهو ترک میگوید

میتوان بر جای باقی ماند

شعر کودکانه در مورد عروسک

در کنار پرده ، اما کور ، اما کر

میتوان فریاد زد

با صدائی سخت کاذب ، سخت بیگانه

” دوست میدارم ”

شعر نو در مورد عروسک

میتوان در بستر یک مست ، یک دیوانه ، یک ولگرد

عصمت یک عشق را آلود

میتوان با زیرکی تحقیر کرد

هر معمای شگفتی را

میتوان تنها به حل جدولی پرداخت

شعر درمورد عروسک ها

میتوان تنها به کشف پاسخی بیهوده دل خوش ساخت

پاسخی بیهوده ، آری پنج یا شش حرف

میتوان یک عمر زانو زد

میتوان با سکه ای ناچیز ایمان یافت

شعر در مورد عروسک

میتوان در حجره های مسجدی پوسید

چون زیارتنامه خوانی پیر

میتوان چون صفر در تفریق و جمع و ضرب

حاصلی پیوسته یکسان داشت

شعر کوتاه درمورد عروسک

میتوان چشم ترا در پیلهء قهرش

دکمهء بیرنگ کفش کهنه ای پنداشت

میتوان چون آب در گودال خود خشکید

میتوان زیبائی یک لحظه را با شرم

شعر درباره عروسک

مثل یک عکس سیاه مضحک فوری

در ته صندوق مخفی کرد

میتوان در قاب خالی ماندهء یک روز

نقش یک محکوم ، یا مغلوب ، یا مصلوب را آویخت

شعری درباره عروسک

میتوان باصورتک ها رخنهء دیوار را پوشاند

میتوان با نقشهای پوچ تر آمیخت

میتوان همچون عروسک های کوکی بود

با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید

شعر کودکانه درباره عروسک

میتوان در جعبه ای ماهوت

با تنی انباشته از کاه

سالها در لابلای تور و پولک خفت

می توان با هر فشار هرزه دستی

بی سبب فریاد کرد و گفت

آه  من بسیار خوشبختم

شعر درباره ی عروسک کودکی

عروسک قشنگ من،

قرمز پوشیده

تو رختخواب مخمل،

آبی خوابیده

شعر کودکانه در باره عروسک

یه روز مامان

رفته بازار،

اونو خریده

قشنگتر از عروسکم ،

هیچکس ندیده

شعر در مورد عروسک

عروسک من،

چشماتو وا کن

وقتی که شب شد،

اونوقت لالا کن

شعر درباره عروسک ها

عروسک قشنگ من،

قرمز پوشیده

تو رختخواب مخمل، آبی خوابیده

شعر عروسک قشنگ من

بیا بریم توی حیاط با من بازی کن

تو توپ بازی و سُر بازی و طناب بازی کن

شعر عروسک قشنگ من قرمز پوشیده

دختر دوید…حیف…عروسک گلوله خورد

بعد از پدر به سینه یِ قلّک گلوله خورد

آیینه ریخت…پنجره افتاد از نفس

محکم به تُنگِ ماهیِ کوچک گلوله خورد

شعر عروسک قشنگ من مخمل پوشیده

گلدان پرید رویِ زمین تکّه تکّه شد

یک لحظه بعد سایه یِ کودک گلوله خورد

از بختِ بد خبر به کلاغان رسیده بود

با این خبر به قلبِ مترسک گلوله خورد

شعر عروسک قشنگ من قرمز پوشیده

در چشم هایِ عاشق مادر امید مُرد

دختر دوید…مثلِ عروسک گلوله خورد

شعر عروسک قشنگ من قرمز پوشیده

بیـــا شهــریــــور پیـراهنت ییلاق لک لک ها

صدای جاری گنجشک در خواب مترسک ها

بیا ای امن ، ای سرسبز ، ای انبوه عطر آگین

بیـــا تـــا تخـــــم بگذارند در دستانت اردک ها

آهنگ عروسک قشنگ من

گل از سر وا بکن ده را پریشان می کند بویت

و بــــه سمت تـــــو می آیند باد و بادبادک ها

تـــــو در شعرم شکوه دختـــــری از ایل قاجاری

که می رقصد – اگر چه – روی قلیان ها و قلک ها

ترانه عروسک قشنگ من

تمــــام شهـــــر دنبــــال تواند از بلــــخ تا زابل

سیاوش ها و رستم ها فریدون ها و بابک ها

همین کــــه عکس ماهت می چکد توی قنـات ده

به دورش مست می رقصند ماهی ها و جلبک ها

شعر در مورد عروسک

کنار رود، دستت توی دستم، شب،خدای من   !

شکــــوه خنده های تــــو ، سکوت جیر جیرک ها

مرا بـــی تاب می خواهند، مثل کودکی هامان

تو مامان، من پدر، فرزندهامان هم عروسک ها

اهنگ عروسک قشنگ من از عرفان شایگر

تو آن ماهـــی که معمولا رخت را قاب می گیرند

همیشه شاعرانی مثل من، از پشت عینک ها

اهنگ عروسک قشنگ من عرفان شایگر

تو چون عروسک خاموش قصه‌ها شده‌ای

و من غریبه شهر هزار آدمکم

شعر عروسک

کافی نیست؟!

منتظری چه اتفاقی بیافتد؟!

شعر عروسک من

اینکه دلم برایت تنگ شده کافی نیست؟!

اینکه دیگر در اتاق عروسک هایم

پشت دریچه تنهایی ام

زیربالش همیشه خیس ازگریه ام

هوای تازه ندارم کافی نیست؟!

شعر عروسک من قرمز پوشیده

اینکه از چشم های شب زده ام به جای

باران برف ببارد؟!

اینکه ستاره ها در آسمان

برای نیمه شبم راه باز کنند؟!

اینکه تمام پروانه ها و پرستوهای سرگردان

بعد دعاهایم آمین بگویند؟!

شعر عروسک من سرما خورد

نه عزیز دلم

هیچ اتفاقی مهمی نمی افتد  …

جز پژمردن چشم های قهوه ای من …

جزبه خاک افتادن ساقه های احساس بچه گانه ام …

جز ترک خوردن شیشه اعتماد عجیبم …

منتظری بمیرم تا برگردی؟!

شعر عروسکی

فرقی نمی کند موهایت را پشت گوش بیاندازی

یا حرف های مرا!

شعر عروسک داریوش

یک جای تقدیر می لنگد

که آینه روی تنهایی ات چشم هیز می کند

و آغوشت به عروسک هایی ارث رسیده

که هیچ گاه کوک نمی شوند از تو برایم بگویند

شعر در مورد عروسک

حالا منم و انگشت های جنون زده ای

که به درد وفادارترند تا به استخوان

انگشت هایی که به سبیل نیچه نمی رود

با قلم سر گوشواره هایت

یکی به دو می کند

برای شعرهایی

که دلشان از گوش هایت پر است

شعر عروسک خیمه شب بازی

هیچ عروسکی

پیر نمی شود

دخترها

مهربان ترین مادرانند

شعر عروسک من چشماتو وا کن

خوشبختی،

نامه ای نیست که یکروز،

نامه رسانی، زنگ در خانه ات را بزند و آن را به دستهای منتظر تو بسپارد.

شعر عروسک من یغما گلرویی

خوشبختی،

ساختن عروسک کوچکی است از یک تکه خمیر نرم شکل پذیر…

به همین سادگی، به خدا به همین سادگی؛

اما یادت باشد که جنس آن خمیر باید از عشق و ایمان باشد نه هیچ چیز دیگر

شعر عروسک من قرمز

خوشبختی را در چنان هاله ای از رمز و راز،

لوازم و شرایط، اصول و قوانین پیچیده ی ادراک ناپذیر فرو نبریم

که خود نیز درمانده در شناختنش شویم…

شعر عروسک من یغما

خوشبختی، همین عطر محو

و مختصر تفاهم است که در سرای تو پیچیده است

شعر عروسک من عسل

من می روم

تو بمان با عروسک هایت

و تمام عمر

لباس های مرا به قدّشان اندازه کن

شعر عروسک خوشگل من

دستمال های مرطوب،

تسکین دهنده ی دردهای بزرگ نیستند

شعر عروسک خوشگل من قرمز پوشیده

اینک دستی ست که با تمام قدرت

مرا به سوی ایمان به تقدیر می راند

اینک، سرنوشت، همان سرافرازی ازلی خویش را پایدار می بیند

شعر عروسک خوشگل من شب شد لالا کن

شاید،

شاید که ما نیز عروسک های کوکی یک تقدیر بوده ایم…

نمی دانم

شعر عروسک خوشگل من بشین کنار دل من

من که از درون دیوار های مشبک،

شب را دیده ام

و من که روح را چون بلور بر سنگترین سنگ های ستم کوبیده ام

من که به فرسایش واژه ها خو کرده ام

آهنگ عروسک خوشگل من

و من – باز آفریننده ی اندوه

هرگز ستایشگر فروتن یک تقدیر نخواهم بود

و هرگز تسلیم شدگی را تعلیم نخواهم داد

زیرا نه من ماندنی هستم نه تو، هلیا!

آنچه ماندنی ست ورای من و توست.

ترانه عروسک خوشگل من

می خواستم بروم

از تو

از این خانه

نمی خواستم برای عروسک هایم پدری کنی

متن شعر عروسک من قرمز پوشیده

پیدایم کن از اثر انگشت روی فنجان ها

توی کافه ها

از ایستادن پشت ویترین ها

چسبیدن به عروسک ها

به درخت گیلاسی که به نامم بود

آهنگ عروسک قشنگ من قرمز پوشیده

زن

زاییده نمی شود

ساخته می شود

دانلود آهنگ عروسک من قرمز پوشیده

و دختری که صدای گریه های عروسک تازه اش

از تمام شریان هایش عبور می کند

چه دیر می فهمد اگر گل های چادر مادرش را

محکم تر بو می کرد

هیچ وقت گم نمی شد

ترانه عروسک قشنگ من قرمز پوشیده

بعد از تو آن عروسک خاکی

که هیچ چیز نمیگفت هیچ چیز به جز آب آب آب

در آب غرق شد

متن شعر عروسک قشنگ من قرمز پوشیده

یک پنجره برای دیدن

یک پنجره برای شنیدن

یک پنجره که مثل حلقه ی چاهی

در انتهای خود به قلب زمین میرسد

شعر کودکانه عروسک قشنگ من قرمز پوشیده

و باز میشود به سوی وسعت

این مهربانی مکرر آبی رنگ

یک پنجره که دست های کوچک تنهایی را

از بخشش شبانه ی عطر ستاره های کریم

سرشار میکند

اهنگ عروسک من سرما خورد چرا

و میشود از آنجا

خورشید را به غربت گلهای شمعدانی مهمان کرد

یک پنجره برای من کافیست

آهنگ عروسک من سرما خورد

من از دیار عروسکها می آیم

از زیر سایه های درختان کاغذی

در

باغ یک کتاب مصور

دانلود آهنگ عروسک من سرما خورد

از فصل های خشک تجربه های عقیم دوستی و عشق

در کوچه های خاکی معصومیت

از سال های رشد حروف پریده رنگ الفبا

در پشت میز های مدرسه مسلول

از لحظه ای که بچه ها توانستند

بر روی تخته حرف سنگ را بنویسند

و سارهای سراسیمه از درخت کهنسال پر زدند

شعر در مورد عروسک

باید به فکر غصه گل ها بود

فکر غروب ساکت یک خورشید

باید ز درد آینه ویران شد

از غصه ی سپیده به خود لرزید

دانلود آهنگ عروسک من سرما خورد چرا

باید به فکر کوچ پرستو بود

در فکر

یک کبوتر بی پرواز

باید به جای یک دل تنها بود

آرام و ارغوانی و بی آغاز

دانلود ترانه عروسک من سرما خورد

باید به حرمت غم یک گلدان

آشفته بود و خم شد و ویران شد

وقتی دلی ز غربت غم تنهاست

باید شکسته گشت و پریشان شد

متن آهنگ عروسک من سرما خورد

باید میان خاطره کودک

چیزی شبیه لطف عروسک بود

باید برای پنجره ای تنها

یک سایبان ز ساقه ی پیچک بود

دانلود آهنگ عروسک من سرما خورد

باید برای تشنگی یک یاس

زیباتر از تصور باران شد

بابد برای تازه شدن گل داد

تسکین روح خسته ی یاران شد

ترانه عروسک من سرما خورد

باید فضای نیلی رویا را

گاهی برای پونه مهیا کرد

باید هوای سرخی رز را داشت

از آسمان ستاره تمنا کرد

شعر عروسکی دارم خیلی قشنگه

باید ترانه های رهایی را

در کوچه های عاطفه قسمت کرد

باید فدای خنده ی یک گل شد

در خوابهای آینه شرکت کرد

شعر در مورد عروسک

باید به خاطر گل یخ پژمرد

فکر پرنده های طلایی بود

باید سکوت آینه را فهمید

در انتظار صبح رهایی بود

شعر عروسکی بودم برات

باید به فکر حسرت شبنم بود

فکر سپیدی غزل یک یاس

فکر پناه دادن یک لاله

فکر غریب ماندن یک احساس

شعر عروسکی بهمن کرم الهی

باید میان خواب گلی گم شد

آیینه بود و عاشق بارانی

باید شبی ز روی صداقت رفت

در کلبه ی نسیم به مهمانی

شعر عروسکی کودکان

باید برای پونه دعایی کرد

زیر عبور تند زمان تنهاست

باید شنید قصه ی دریا را

تا دید او برای چه در غوغاست

شعر عروسکی ماشالله

باید به فکر عمر شقایق بود

فکر نیاز آبی نیلوفر

فکر هجوم ممتد یک اندوه

فکر هوای ابری چشمی تر

دانلود شعر عروسکی

باید به فکر زردی دلها بود

فکر حضور دائمی پاییز

فکر غریب بودن شمتی برف

باریدنی عجیب و کم و یکریز

شعر در مورد عروسک

باید برای عاطفه فکری کرد

پشت حصار فاصله ها مانده

آیا کسی به تازگی از احساس

شعری برای تازه شدن خوانده ؟

شعر های عروسکی

باید به فکر رسم نوازش بود

آرام ومهربان و تماشایی

باید برای عاطفه شعری ساخت

با خانه های آبی و رویایی

متن شعر عروسک از داریوش

باید فشرد دست محبت را

آن گاه

آسمانی و زیبا شد

وشید شهد عشق ز یک چشمه

با احترام دریا شد

باید پناه و پر از احساس

باید دلی به وسعت دریا داشت

باید به اوج رفت و برای دل

یک خانه هم همیشه همانجا داشت

شعر در مورد عروسک