شعر در مورد بستنی
شعر در مورد بستنی
شعر در مورد بستنی ,شعر در مورد بستنی یخی,شعری در مورد بستنی,شعر در مورد بستنی,شعر درباره بستنی,شعر کودکانه در مورد بستنی,شعر طنز در مورد بستنی,شعر درباره بستنی یخی,شعری درباره بستنی,شعر درمورد بستنی,شعر درباره بستنی,شعری در مورد بستنی,شعر طنز درباره بستنی,شعر نو درباره بستنی,شعر بستنی,شعر بستنی ها,شعر بستنیا,شعر بستنی یخی,شعر بستنی قیفی,شعر بستنی عروسکی یغما گلرویی,شعر بستنی کودک,شعر بستنی عروسکی,شعر بستنی,شعر درباره بستنی,متن شعر بستنی ها,شعر برنامه کودک بستنی ها,شعر برنامه بستنی ها,متن شعر شهر بستنی ها,شعر کارتون بستنیا,متن شعر بستنیا,شعر برنامه کودک بستنیا,شعر درمورد بستنی یخی,شعر درباره بستنی یخی,شعر کودکانه بستنی,شعر یک بستنی عروسکی گولم زد,شعر درباره بستنی,شعر در مورد بستنی,شعر راجب بستنی,شعر درباره ی بستنی,شعر نو بستنی,شعر در مورد بستنی,شعری درباره بستنی,شعر در مورد بستنی یخی,شعر طنز درباره بستنی,شعر نو درباره بستنی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد بستنی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
دست در دست باد روزگار…
شانه به شانهی خورشید عشق تو…
من ساحل خاطرهها را قدم میزنم…
و در موج موج دلتنگی…
برایت اشک میریزم!
شعر در مورد بستنی
میدانی…
دل مثل بستنی قیفی است!
یک قیف! پر از خاطره!
هر خاطره یک طعم!
هر خاطره یک رنگ!
شعر در مورد بستنی یخی
مشغول لیسیدن خاطرههای
خوش طعم و خوش رنگ که میشوی…
خاطرههای دیگر آب میشوند!
بیخیال باش!
بستنیات را تا ته بخور.
شعری در مورد بستنی
یبارم بچه بودم مریض شدم بابام بهم گفت اگه آمپولتو بزنی بستنی میخرم
منم آمپولمو زدم رفت بستنی خرید خودش خورد گفت واسه تو خوب نیس….0_0
شعر در مورد بستنی
لبوفروشها تابستان استراحت دارند بستنی فروش ها ، زمستان
بیچاره آدم فروش ها دریغ از یک لحظه استراحت
شعر درباره بستنی
دوست داشتنش شبیه بستنی بود.
یخ بودا,ولی می چسبید.
حتی وسط زمستون.
شعر کودکانه در مورد بستنی
یخ بودا,مثه وقتی که توزمستون میری روی کوه بستنی میخوری
وهمه ی بدنت مثه بیدمی لرزه,
وقتی کنارم بودهمه وجودم ازحجم سرماش می لرزید.
شعر طنز در مورد بستنی
ولی آدمی که هوس بستنی کرده که این چیزاحالیش نیس.
میشینه کنارآتیش وبستنی شومیخوره.
دوست داشتنش روکه قورت میدادم,قلبم یخ میکرد, ولی من باآتیش خیالای رنگارنگ خودموگرم میکردم.
شعر درباره بستنی یخی
این خیالا سرموگرم میکرد؛ دلــــــمونه.
یه کم دیرشدتافهمیدم که دوست داشتن باید دلم روگرم کنه ,
که حضورم باید دلش روگرم کنه, نه سرش رو…
شعری درباره بستنی
دلم بچگیمو میخواد
،دیگه دلم نه پول میخواد،نه آغوش،
نه مهمونی،نه حتی آینده،
شعر درمورد بستنی
دلم بچگیمو میخواد،
پاهای شنی،دستای کاکویی،
دلم میخوادوقتی بلال میخورم کل صورتم ذغالی شه،100بار یه سرسره ی 1متری رو برم بازم خسته نشم،
شعر درباره بستنی
چایی رو با 10 تا قند بخورم،بستنی وپفک وچیپس ولواشک رو باهم بخورم،
سر چیزای مسخره اینقدر بخندم،که بیوفتم کف اتاق،
عیدیامو بریزم تو قلک
شعری در مورد بستنی
دلم میخواد بازم یواشکی روی دیوار نقاشی بکشم
مورچه هارو بکشم،دلم میخواد وقتی گریه میکنم،مادرم اشکمو پاک کنه نه پیرهنم
شعر طنز درباره بستنی
دلم میخواد شبا تو خواب غلت بزنم
نه اینکه حرف بزنم
100 تومن توجیبم باشه ولی دلم خوش باشه
شعر نو درباره بستنی
از شاخه درختا بالا برم
غروبای بعضی روزا آن شرلی باشم
ولم کنی تا صبح تو شهربازی بمونم…
شعر بستنی
بزرگترین اشتباهم این بود که آرزو کردم بزرگ شم،
دنیای بزرگا خیلی سردوتنهاست
شعر بستنی ها
انقدر هوا گرمه که کمتر گربه ای رو دیگه میشه دم قصابیا دید
و بیشترشون این روزا دم آبمیوه و بستنی فروشیا جمع میشن ^^
شعر بستنیا
میدونی تلخ ترین چیز زندگی چیه؟
در فریزرو باز کنی و قالب بستنی شکلاتیو ببینی و خر کیف شی
ولی وقتی بازش کنی توش پیاز سرخ کرده فریز شده باشه
شعر بستنی یخی
با تمام وجودم فریاد میرنم دوستت دارم
… … …
بستنی آلاسکا!!!
شعر بستنی قیفی
جای بستنی یخی های دوران کودکی ام را
قهوه های تلــــخ و پر سکوتــــــــ امروز گرفته است.
شعر بستنی عروسکی یغما گلرویی
من تا الان فکر میکردمBF مخفف بستنی فالوده ایه!
به قدری من پاک و معصومم! دوره زمونه بدی شده خدا حفظم کنه… (؛
شعر بستنی کودک
قبلنا یه نوع بستنی بود به نام دوقلو که دوتا چوب داشت!
ینی هدف سازنده اش جزء مردم آزاری چیزه دیگه ای نبود!!!
شعر بستنی عروسکی
روزه داران گرامی ، لطفا یک لیوان آب هویج بستنی را تصور بفرمایید …
عرض دیگه ای ندارم ، موفق و موید باشید !
شعر بستنی
زبونی که به کسی نگه دوستت دارم،
فقط به درد لیسیدن بستنی قیفی میخوره
شعر درباره بستنی
این سامان گلریز (برنامه بهونه) کلا آشپزی ایرانیو زیر سوال می بره:
غذای مورد نظر: سبزی پلو با ماهی.
مواد لازم: بستنی دایتی، تک ماکارون. سس رژیمی دلپذیر … دنت شکلاتی!
متن شعر بستنی ها
ای کسانی که همش میرید سر یخچال!!!
یبار برید سر فریزر شاید بستنی اونجا نهفته باشه…
شعر برنامه کودک بستنی ها
فقط یه ایرونی می تونه کاغذ پشت بستنی رو هم لیس بزنه
ولی اون وقت که مهمونی تموم شد دیس دیس غذا بریزه تو سطل اشغال &&&
شعر برنامه بستنی ها
سلامتی این کارخونه های بستنی سازی..
که با کیم عروسکی به ما فهموندند, همیشه اون چیزی که میبینیم قرار نیست حقیقت باشه..
متن شعر شهر بستنی ها
ازغضنفر می پرسن چه جوری بستنی کیم می خوری؟
می گه می ذارمش لای نون، سیخشو می کشم بیرون!
شعر کارتون بستنیا
به قول فامیل دور: آدم رفتنی باید بره ………..
در بستنی رو هم باید بست….!!!!
متن شعر بستنیا
سلامتی اون بابایی که چند نخ سیگارش و پس داد
چون بچش بستنی می خواست
شعر برنامه کودک بستنیا
بستنی قیفی بخور ! زیر جمله های قشنگ یه کتاب خط بکش !
به کوچیکتر ها سلام کن ! تلفن رو بردار و به دوست های قدیمیت زنگ بزن !
شعر درمورد بستنی یخی
هیچی سختر از سرما خوردن توبهارو تابستون نیس لامصب شکنجه ایه واسه خودش!
بستنی گوجه سبز یخمک رو باید برا مدتی تحریم بشی!!
اصن وضع در وضعی
شعر درباره بستنی یخی
بچه که بودیم وقتی بستنی مارو گازمیزدن گریه میکردیم……
اما الان روح ما رو گازمیزنن وما……..
فقط لبخند میزنن:(
شعر کودکانه بستنی
کافیه بنا بزاری یکی رو نبینی و باهاش رو به رو نشی ،
تو یه کوچه خلوت تو کلکته هندوستان داری بستنی می خوری ،
از رو به روت درمیاد !!…
شعر یک بستنی عروسکی گولم زد
تو کافی شاپ دختره بستنی میذاشت دهن پسره پسره هم لبخند میزد:)
منم بلندشدم بستنی گذاشتم دهن پسره…
.لامصب زد تو گوشم روانی بود دختره اصن:(( به نظر شما کارم اشتباه بود؟:(
شعر درباره بستنی
فامیل دور: راه رفتـنـی را، باید رفت! در بستنی را، بــــاید بست!
پسر عمه زا: در بستنی رو باید لیسید
شعر در مورد بستنی
ﺗﻔﺎﻭﺕ بعضی ها ﺑﺎ عکس هاﺷﻮﻥ
مثل ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻋﮑﺲ ﺭﻭی ﭘﺎﮐﺖ بستنی ﻋﺮﻭسکی ﻣﻴﻬﻦ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺴﺘﻨﻴﻪ!
شعر راجب بستنی
بستنی، عشق، حوله ات، مسواک،
شعرهات و شناسنامه ی من
رخت هایی که لازمت می شد
داستان تو در ادامـــه ی من
شعر درباره ی بستنی
پر شد از احتیاج تو چمدان
قلب من داشت زیر و رو می شد
قفل کردی همیشه ی خود را
زندگی شکل آرزو می شد
شعر نو بستنی
بستنی گریه می کند مامان!
هی صدا می زند «مرا بخورید!»
تو ولی به غروب زل زده ای
آرزویــی که در دلت گنــدید
شعر در مورد بستنی
غرق بودی درون بی خودی ات
غرق این روزهای تکراری
غافل از لحظه ها که می رفتند
غافل از آنچه دوستش داری
شعری درباره بستنی
بستنی آب می شد و می ریخت
توی تنهایی شب چمدان
من صدایت زدم، نفهمیدی!
«دستهایم کثیف شد مامان»
شعر در مورد بستنی یخی
به تمنای عشق پی بردم!
توی ذوقم زد این حماقت که:
عرضه ی عاشقی ندارم آه!
بودم آن جغد بی لیاقت که ↓
شعر طنز درباره بستنی
در عبورهمیشه منحوسش
رد شد از سایه های نامردی
رد شد از روزگار بی کسی ات
روزهایی که هی بد آوردی
شعر نو درباره بستنی
بستنی آب می شد و می ریخت
لکه اش روی دامنت می ماند
توی امــلای سرنوشــت ما
تا ابد واژه ای غلط می ماند
شعر در مورد بستنی
آرزوهای کوچکت مردند
جرم ما قتل بود ،جوری که،
این زمین و زمان دهن واکرد
برد ما را درون گوری که…
شعر در مورد بستنی یخی
ا تو من دفن می شدم اما،
شعرها توی کیف جا مانده
روی ذهن عروسکت که منم
ردّ دستی کثیف جا مانده!
شعری در مورد بستنی
زندگی آب می شد و می ریخت
روی تنهایی غـــم آلودم!
شب به پایان رسید و خوابش برد
دختر خسته ای که من بودم…
شعر در مورد بستنی
بمژگان بستنی کوته کنم افسانه حسرت
حریف انتظار مطلب نایاب نتوان شد
شعر درباره بستنی
ازیندشت غباراندود جز عبرت چه بردارم
شرارم چشم بر هم بستنی زاد سفر دارم
شعر کودکانه در مورد بستنی
هست مرا همچو نی وام کمر بستنی
هست تو را همچو نی وام شکر دادنی
شعر طنز در مورد بستنی
زشرار کاغذم آب شد تب و تاب عشرت میکشی
که بفرصت مژه بستنی کسی اینقدر نکشد قدح
شعر درباره بستنی یخی
هزار قافله پا در گل است و میرود از خود
بفرصت دو نفس بار بستنی که ندارد
شعری درباره بستنی
نترس علاقه!
بخدا دوست داشتن در خیابان خوب است
شعر درمورد بستنی
بوسه زیباترین اتفاق خیابان است
بهجای درد، بهجای دود
به جای دود کردن درد، درد کردن دود
هم را میبوسیم
شعر درباره بستنی
مگر کجای بوسه چپ است؛
کجای لب میلنگد که
اینهمه زیبایی را مخفی میکنیم
و جنگ را، رو ؟!
شعری در مورد بستنی
خیابان که بد نیست
کوچه که دروغ نمیشود
ما هی خود را دروغ میکنیم وُ
نامش را گاهی شرم میگوییم
گاهی حیا میشویم وُ
گاهی، به راحتی بستنی میخوریم وَ بههم نمیگوییم
هلو میخوریم وُ حرف نمیزنیم
شعر طنز درباره بستنی
عجیبیم !
در خیابان هم را نمیبوسیم
اما سیب را هرجا گاز میزنیم!
بیا علاقهی خوبم
میخواهم ببوسمت…
شعر نو درباره بستنی
بالیدم و پر کشیدم تا قهقهه ها
تا رهایی بادکنک ها و شور لحظه ها
تا شمردن پنجتایی دوستت دارم ها
تا گستاخی های کودکانه و آغوش گرم مادرانه
تا دغدغه های بودن و شدن
شعر بستنی
آن گونه که عشق می خواهد و می خواست
به تماشا نشسته ام آن جنین را
آن که بالید
و از بند رهانیده شد
آن که وصل شد تا خود بودن و شدن
آن که هست
آبستنی از تمامی دردها
شعر بستنی ها
آن که «سلولهای مرده اش» را به تماشا نشسته
آن که می خواهد
دوباره متولد کند
بودن و
خواستن و
آغازیدن را.
شعر بستنیا
اگر بتوانم یکبار دیگر زندگی کنم
بیشتر بستنی خواهم خورد، کمتر لوبیا
مشکلات واقعی بیشتری خواهم داشت و دشواریهای تخیلی کمتری
شعر بستنی یخی
تو را دوست دارم
بیشتر از نوشتنِ آخرین سطرِ مشقهایِ مدرسه
بیشتر از تقلب در امتحان
حتا بیشتر از بستنی قیفیهایِ قدیم
پفکهایِ طعمِ پنیر
شعر بستنی قیفی
او با خلوص دوست میدارد
ذرات زندگی را
ذرات خاک را
مهای آدمی را
غمهای پاک را
او با خلوص دوست میدارد
یک کوچه باغ دهکده را
یک درخت را
یک ظرف بستنی را
یک بند رخت را
شعر بستنی عروسکی یغما گلرویی
این بیت آخر است، هوا گرم شد؛ بخند
من دوستدار بستنی زعفرانیام
شعر بستنی کودک
پایینِ کوچه
زیرِ خنکایِ درختِ پیر
خوابِ دوچرخه و بستنی میبیند
کودکِ فالفروش.
شعر در مورد بستنی
- ۹۶/۱۱/۱۴